کد خبر: ۶۹۳۴
۲۷ مهر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۰

هفت مدال کشوری و استانی مدیسه

هدف مدیسه رحمانی، نوجوان محله کلاته‌برفی راه‌یافتن به اردوی تیم‌ملی کاراته است و می‌گوید: به‌ شکست‌هایم افتخار می‌کنم.

از شش‌سالگی ورزش را با ژیمناستیک شروع کرد و بعد از دو سال، سراغ کاراته سبک کیوکوشین رفت. علاقه او به ورزش از زمانی شروع شد که پدر را درحال تمرین بدن‌سازی در خانه دید.

مدیسه رحمانی حالا در پانزده‌سالگی کمربند قهوه‌ای کاراته دارد و می‌خواهد با کسب دان ۲، آموزش مربوط به مربیگری را شروع کند. این نوجوان ساکن محله کلاته‌برفی، هفت مدال کشوری و استانی در مسابقات این رشته ورزشی دارد و هدفش حضور در تیم‌ملی و افتخارآفرینی برای کشور است.

- اولین و آخرین مسابقه‌ای را که در آن شرکت کردی، به خاطر داری؟
اولین مدالم را سال ۱۳۹۶ در رده سنی نونهالان و در مسابقات کشوری به‌دست آوردم. مسابقه در تهران برگزار شد و آنجا توانستم اولین مدال طلا را به‌دست بیاورم. در مسابقات استانی که ماه پیش برگزار شد، در وزن مثبت ۶۰ و رده سنی نوجوانان مقام دوم را کسب کردم.

- برای رسیدن به موفقیت چه کار‌هایی انجام دادی و از چه چیز‌هایی گذشته‌ای؟
علاوه بر تمرینات باشگاه، هر روز در خانه تمرین می‌کنم. کاراته برای من همه‌چیز است و علاقه زیادی به آن دارم. همین باعث شده است بعضی وقت‌ها حتی به‌خاطر مسابقه یا تمرین به مدرسه نروم. مهمانی هم نمی‌روم. پس‌اندازم را برای خرید لوازم ورزشی و شرکت در کلاس استفاده می‌کنم. هدفم رسیدن به تیم‌ملی، کسب مقام بین‌المللی و مربی‌شدن در این رشته است. برای دانشگاه هم رشته تربیت‌بدنی را انتخاب
می‌کنم.

- اگر این رشته را انتخاب نمی‌کردی، آیا دنبال رشته دیگری می‌رفتی؟
دنیای من در ورزش خلاصه می‌شود. آن‌قدر کاراته را دوست دارم که اگر چندبار دیگر به گذشته برگردم، بازهم انتخابم ورزش و همین کاراته است. در هنر استعدادی ندارم.

- در هر رقابتی یک نفر بازنده است. به‌نظر تو بازنده‌ها چه درسی باید بگیرند؟
همان‌طور که از برد تجربه کسب می‌کنم، به همان اندازه از شکست درس‌های زیادی می‌آموزم. به شکست‌هایم افتخار کردم و هیچ‌وقت برای اینکه مدالی از دست دادم، ناراحت نشدم. در آن لحظه متوجه اشتباهاتم شدم و نحوه مبارزه بهتر را از حریف یادگرفتم و در تمرینات بعدی آن اشتباهات را برطرف کردم.

- نظرت درباره محله چیست؟ دوست داری محله‌تان چه امکاناتی داشته باشد؟
اکبرآباد محله‌ای قدیمی است. اینجا همسایه‌ها همدیگر را می‌شناسند و همیشه به هم کمک می‌کنند. این محله به کتابخانه، فرهنگ‌سرا و باشگاه‌های ورزشی بیشتری نیاز دارد. دوست دارم باتوجه‌به امکانات موجود، هدفم را دنبال کنم.

- آیا پدر و مادر می‌توانند دوست فرزندانشان باشند؟
بله، پدر و مادر من صمیمی‌ترین دوستان من هستند. درباره همه اتفاقات اول با آن‌ها صحبت می‌کنم و از آن‌ها مشورت می‌گیرم. همیشه مشوقم بودند و در مسابقات حمایتم کردند.

ارسال نظر